هدف نهایی رسیدن به قرب الهی است و برقراری عدالت،هدف متوسط است
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۹۲۶۵۲
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. قصص قرآنی از نظر محتوا و هدف، شامل همه حکمتهای نزول قرآن میشود و در این راه شیوهای کارآمد است. از این رو قرآن داستان را برای اثبات وحی و نبوت، یگانگی خدا، هم ریشه بودن ادیان آسمانی و نیز برای بیم و نوید، نشان دادن نمودهای قدرت الهی، سرانجام نیک و بدی، صبر یا ناشکیبایی، سپاسگزاری یا سرکشی و دیگر اهداف رسالی، تربیتی و یا سنتهای تاریخی و اجتماعی به کار میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی از انسانها اصلاً درباره اینکه در زندگی به کجا میخواهند بروند و به کجا باید برسند فکر نمیکنند. خودشان را به دست هوا و هوسها میسپارند و هر روز به دنبال چیزی میروند که دلشان میخواهد. ولی کسانیکه رشد بیشتری پیدا کرده و انسان بالفعلتری هستند، برای زندگیشان هدفی را در نظر میگیرند و بر اساس آن هدف، طرح و برنامههایی اجرایی برای زندگیشان قرار میدهند که از یک سو دارای خطوط کلی ثابت و از سوی دیگر، دارای برنامههای جزئی، موسمی و عملی است که کمابیش متغیر و تابع شرایط زمانی است. روشن است که اگر هدف و راهی را که برای رسیدن به هدف انتخاب کردهاند، درست تشخیص داده باشند به سعادت میرسند، اما اگر هدف نامناسبی انتخاب کرده باشند طبعاً دچار انحراف میشوند و نهایتاً به شقاوت مبتلا میشوند؛ رسیدن به هدف به این بستگی دارد که چه اندازه از راهها و ابزارهای مناسب استفاده کنند.
افساد، ابزار برتریطلبی
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ .[۱] این آیه ابتدا اشاره میفرماید که سرای ابدی آخرت وجود دارد؛ سعادت ابدی در آنجاست، و رسیدن به آن خواسته فطری همه انسانهاست. اگر کسانی بخواهند این راه را بروند و به این سعادت برسند، باید مواظب باشند از چیزهایی که آنها را از این راه باز میدارد، اجتناب کنند. ابتدا باید یک هدف متوسط (استراتژی) داشته باشند و بعد بر اساس آن استراتژی در هر زمانی متناسب با خودش، هدفهای خاص اجرایی را انتخاب کنند. اگر میخواهند به سعادت اخروی برسند باید استراتژیشان برتریطلبی نباشد و به دنبال آن اراده فساد نیز نداشته باشند. از این آیه این نکته استفاده میشود که بین برتریطلبی و فساد نوعی علیت وجود دارد؛ یعنی اگر هدف کسی برتریطلبی شد، راه افساد را انتخاب میکند. بنابراین رسیدن به سعادت ابدی در گرو این است که هدف انسان برتریطلبی دنیوی و سلطهجویی بر دیگران نباشد و درنتیجه راه فساد را انتخاب نکند.
فرعون از کسانی بود که هدفش علوّ بود؛ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ و نقشه راهش نیز افساد بود؛ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ. فرعون هدف خودش را رسیدن به مقام برتری دنیوی قرار داد. میگفت: أنا ربّکم الأعلی. این سخن نشانه آن است که میخواهد یک شخصیتی بشود که در عالم نظیر ندارد؛ همه در مقابل او خاضع باشند و به سجده افتند. این انتخاب هدف است. برای رسیدن به این هدف یک راه کلی را ترسیم کرد و گفت: باید آنچه با رسیدن من به این مقام منافات دارد را بر هم بزنم. نمونههایی از کارهایش این بود که جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا؛ بین مردم اختلاف ایجاد کرد و آنها را دستهبندی کرد. این خلاف مصلحت جامعه است، ولی او این کار را کرد تا قدرتها بشکند تا مردم تجزیه و تقسیم شوند تا بتواند هر گروهی را با وسیله سادهتری مخذول و منکوب کند. اگر همه متحد میشدند، در مقابل آنها نمیتوانست کاری بکند. یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ؛ برای اینکار میبایست کسانی را که از ناحیه آنها احتمال خطر میرود همیشه در ضعف و ناتوانی نگه دارد و مانع رشد آنها شود. حق و حقوقشان را نمیداد و در زندگی محرومشان میگذاشت. و نهایتاً برای اینکه در جامعه دوام نیاورند به نسلکشی آنها پرداخت. مردان آنها را میکشت و زنها را زنده نگه میداشت؛ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ. آن روزها از زنها برای کنیزی، کلفتی و یا استفادههای جنسی استفاده میکردند و زنها قدرت مقابله با حکومت را نداشتند. هیچ سابقهای نداشت که زنها قیامی کرده باشند. از اینرو خیالش از جهت زنها راحت بود و آنها را زنده نگه میداشت. این نقشه کلی فرعون بود. نام این نقشه در فرهنگ اسلامی افساد است.
خداوند میفرماید: اگر آخرت را میخواهید این دو چیز را باید کنار بگذارید؛ هدف نباید اغراض دنیوی پست زودگذر باشد. تسلط بر دیگران هدف زندگی انسان نیست. این امری باطل است که نه خودش کاری صحیح و عقلپسند است و نه دوام دارد. فساد نیز موجب سعادت ابدی نخواهد شد. حال این سوال مطرح میشود که هدف باید چه باشد؟ هدف امری کمابیش مشترک است و به همت افراد بستگی دارد. عموم مردم که از لحاظ فرهنگی، علمی و رشد انسانی ضعیف هستند، چه بخواهند و چه نخواهند، و چه بگویند و چه نگویند، دلشان به دنیاست؛ از صبح که بیدار میشوند به فکر شکم، بازی، خودآرایی و تسلط بر دیگران هستند. البته در اینکه چقدر به اینها دلبستگی داشته باشند و این را مانع کارهای صحیح، عقلایی و خداپسند قرار دهند با هم تفاوت دارند. ولی کسانی چنان در دنیاطلبی غرق میشوند که غیر آن را فراموش میکنند، و هر چیز دیگری که در اختیارشان قرار گیرد _ولو ظاهر دیگری داشته باشد_ برای رسیدن به اهداف دنیوی و تسلط بر دیگران به خدمت میگیرند. حتی برای اینکه مردم را فریب دهند و به دنیایشان برسند، دین را نیز به خدمت میگیرند.
استراتژی فرعون برای رسیدن به برتری
فرعون برای رسیدن به هدف خود، به تناسب کسانیکه با آنها مواجه بود، چند نوع برنامهریزی کرد. او طبعاً میدانست به تنهایی نمیتواند به این قدرت برسد و قدرت خودش را اعمال کند، بلکه باید عدهای را با خود همراه کند، شکمهایشان را سیر، و خواستههایشان را تأمین کند تا در خدمتش باشند. هامان در رأس گروهی بود که آنها را به کار میگرفت تا یار و یاورش باشند و بتواند بر اکثریت مردم تسلط پیدا کند. نقطه مقابل، کسانی بودند که از روی قرائنی میتوانست حدس بزند که اینها دست به کارشکنی و توطئه علیه او میزنند. میبایست اینها را حسابی گوشمالی بدهد و سرکوبشان کند که نتوانند سر بلند کنند.
از آیات ابتدای سوره قصص میتوان شاهدی بر این مطلب پیدا کرد که بنیاسرائیل که سالها قبل، از زمان حضرت یوسف از بلاد دیگر به مصر آمده و آنجا ساکن شده بودند، اقلیت قابل توجهی بودند، و خطری برای فرعون بهشمار میآمدند. خداوند درآیه پنجم از این سوره میفرماید: وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ و سپس در آیه بعد میفرماید: وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ؛ یعنی ما خواستیم همان چیزی واقع شود که از آن میترسیدند. ترس آنها این بود که از میان بنیاسرائیل کسی پیدا شود و تاج و تخت آنها را از بین ببرد و ما خواستیم ما همین کار انجام شود.
فرعون همانند بسیاری از دیکتاتورهای آن زمان کسانی را استخدام کردهبود که برایش پیشگویی میکردند. اینها ساحرانی بودند که با جنیان سرو کار داشتند. این قضیه مختص آن زمان نیست، و اکنون هم سیاستمدارانی هستند که چنین ارتباطاتی با مرتاضان و پیشگویان دارند؛ گاهی مسافرتی میکنند و به هندوستان میروند و با بعضی از مرتاضان تماس میگیرند تا درباره آینده و راه خودشان از آنها کمک بگیرند! در روایات آمده است که پیشگویان برای فرعون پیشبینی کرده بودند که قدرت تو به دست نوزادی از میان بنیاسرائیل از بین میرود. احتمال این امر هم برای فرعون مهم بود، اگرچه معمولاً به خاطر آثاری که از سخنان پیشگویان دیده بودند، به پیشگویی آنان اطمینان پیدا میکردند. از این رو نسبت به این قوم بیگانه سوءظن پیدا کرد و تصمیم گرفت که اینها را سرکوب کند. یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ؛ دستور داد که مواظب زنهای اسرائیلی باشند و به محض اینکه بچهدار میشوند، سر بچههایشان را ببرند؛ مبادا در بین اینها کسی پیدا شود که برای حکومت او ضرر داشته باشد. فرعون به کمک مشاورانش نقشههایی کشید تا بتواند به اهداف خودش که نهایتاً تسلط بر همه کسانی است که در آن سرزمین زندگی میکردند، برسد. طبعاً اگر آنجا موفق میشد، به فکر این میافتاد که به سرزمینهای دیگر هم سر بزند و آن جا را هم تابع خودش کند، ولی فعلاً همان سرزمین مصر مطرح است.
طغیان، استکبار و علوّ
گفتیم که نقشههای اصلی و سیاستهای کلی فرعون برای رسیدن به هدفش ایجاد اختلاف در بین مردم، به نهایت ذلت و ضعف کشاندن کسانی که از جانب آنها احتمال خطر میداد، و تقویت اطرافیان خودش بود. اینها برنامههای کلی فرعون بود. آیات بسیاری بر این مطلب دلالت دارد. البته تعبیرات دیگری هم در بعضی آیات به کار رفته است که آنها چیز دیگری در کنار «برتریطلبی» نیست. برای مثال، در آیه ۱۷ سوره نازعات تعبیر «طغی »[۲] به کار رفته که یکی از مصادیق «علا» است، یا از حیثیت دیگری عنوان طغیان به آن اطلاق شده است. همچنین در آیهای دیگر درباره فرعون و اطرافیانش تعبیر «استکبار» به کار رفته است که باز از لوازم اراده علوّ است. اقتضای سلطهجویی این است که حق دیگران را ضایع کند و خودش را در جایگاهی که حقش نیست قرار دهد. این است که غالباً این تعبیرات، با تعبیر «بغیر الحق» تأکید شده است. برای مثال در همین سوره قصص میفرماید: وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ؛ یعنی به ناحق بزرگی فروخت و خودبزرگبینی کرد. پیداست که او در جایگاهی نبود که بخواهد چنین تسلطی بر دیگران پیدا کند. بندهای از بندگان خدا بود و باید اطاعت خدا میکرد و در مقابل خدا تسلیم میشد. اینکه در مقابل خدا بزرگی فروخت طبعاً بزرگفروشی و برتریجویی ناحقی است و باید حق پایمال شود تا او به این خواستهاش برسد.
مشکل اصلی فرعون این بود که به حق خودش راضی نبود و میخواست بر همه تسلط داشته باشد. طبعاً به کمک یارانش برای رسیدن به این هدف برنامههای عملی متناسب با شرایط طراحی و اجرا میکرد. بخشی از این برنامهها مربوط به قبل از ظهور حضرت موسی علینبیناوآلهوعلیهالسلام بود. البته این سیاستها بعد هم ادامه پیدا کرد. بخشی از سیاستهایش مربوط به قوم بنیاسرائیل بود که در مصر اقلیت بیگانهای بهشمار میآمدند، و بخشی مربوط به بعد از زمانی است که حضرت موسی به عنوان پیامبر مبعوث شد.
قرآن در ترسیم شخصیت فرعون سه لایه را تبیین میکند. لایه زیرین که مربوط به عمق دل فرعون است، همان برتریطلبی است که به «انا ربکم الاعلی» میرسد. این عمیقترین خواسته و آرزویی است که در عمق قلبش بود. به دنبال آن طرحهای کلی اوست، و سپس برنامههای اجرایی که متناسب با زمان و شرایط خاص کمابیش تغییر میکرد. سیاستهای کلی همان ایجاد اختلاف، ایجاد نظام طبقاتی، و تضعیف گروهی بود که از طرف آنها احتمال خطر میرفت. عنوان همه اینها از لحاظ فرهنگ دینی و الهی طغیان، استکبار و ظلم است.
ضرورت شناخت راه صحیح
در مقابل، انسان برای رسیدن به سعادت نیز باید مسیر خاص و خطکشی شدهای را طی کند. اگر انسان بیبند و بار باشد و هیچ حساب و هدفی نداشته باشد، هیچگاه به سعادت نخواهد رسید. همچنین نباید نقشهاش این باشد که من فقط به لذائذ دنیا برسم و بر دیگران تسلط پیدا کنم. چنین کسی هم به سعادت نخواهد رسید؛ تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا. در برنامهریزی نباید افساد کند، نباید مصالح جامعه را تفویت کند و نباید به حق دیگران تجاوز کند. این عالم برای هدفی آفریده شده است و برای رسیدن به این هدف امکاناتی تعبیه شده است. خداوند در تربیت و مدیریت این عالم سنتهایی دارد. این سنتها زمینه را فراهم میکند برای اینکه هر چه بیشتر انسانها به کمال برسند. تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا ؛[۳] خداوند برای هر چیزی حد و مسیر صحیحی قرار داده است. اگر از این حد تجاوز کرد، فساد و ظلم میشود و کسی که بخواهد این حدود را به هم بزند، طغیانگر است. اینها بار انسان را به منزل نخواهد رساند. هدف خداوند صلاح و اصلاح است. روشن است که مردم باید راه صلاح و اصلاح را بدانند. خداوند بخشی از آن را از راه عقل به همه میفهماند. همچنین انسانها میتوانند از تجارب خود و دیگران در شناخت و پیمودن این راه استفاده کنند، اما بالاخره دقایقی وجود دارد که فراتر از عقل وتجربه انسان است و خداوند آنها را از راه انبیا تبیین میکند. از اینرو در همین سوره قصص پس از بیان داستان حضرت موسی میفرماید: ما انبیا را فرستادیم تا شما را از فساد و انحراف نجات دهند.
نقش انبیا در شناخت حدود و اجرای عدالت
هدف خدا نقطه مقابل اهداف فرعون است. فرعون میخواهد افساد کند، نظم را برهم بزند و مصالح همه را فدای مصلحت خودش کند، اما خدا میخواهد مصالح همه بندگانش رعایت شود، مگر کسی که خودش نخواهد. او اراده فرموده است که جریان کار در این عالم چنان پیش برود و به کسانی امکاناتی داده شود که به نفع مردم باشد و هر کسی سهم خودش را از نعمتهایی که خدا در این عالم در اختیار بشر قرار داده است دریافت کند. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ؛[۴] لیقوم الناس بالقسط؛ یعنی هر کسی سهم خودش را دریافت کند. اگر هر کسی بداند سهم خودش چیست و دنبال این باشد که آن را دریافت کند، وقتی به آن برسد، میگوئیم به حق خودش رسیده است. رسیدن به حق، عدل و قسط است. این اراده خداست و این اراده بدون ارسال انبیا صورت نمیگرفت. از اینرو میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ؛ ما پیامبران را فرستادیم تا هر کسی حد و وزن خودش را بسنجد و بداند جایگاهش کجاست و چه چیزی حقش است. وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ؛ کتاب و قانون را به پیغمبران نازل کردیم تا مردم حدودشان را بشناسند، و پیغمبران را با ترازو فرستادیم؛ ابزاری که با آن حق را از باطل بسنجند و هر کسی بتواند بفهمد حق او چیست، چقدر است و چه کار باید بکند. لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ همه اینها برای این است که همه مردم به سهم خودشان نائل شوند و عدالت را رعایت کنند.
اجرای عدالت، هدف متوسط
البته رعایت عدالت خود هدف متوسط است. حضرت امام (ره) در یکی از فرمایشاتشان فرمودند: حتی برقراری عدالت هدف نهایی اسلام نیست. هدف نهایی، رسیدن به قرب الهی است. عدالت هم هدف متوسط است؛ یعنی هر کسی باید سعی کند که به حق خودش برسد تا این زمینه پیدا شود که هر کسی بتواند از زندگیاش بهتر استفاده کند و به آن کمال نهایی که خداوند برایش درنظر گرفته است، برسد. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ؛[۵] صالحان را وارث زمین قرار دادیم تا به حق خودشان به عدالت برسند، تا عبادت کنند و در قیامت به نتایج آن عبادت که سعادت و قرب الهی است نائل شوند. بنابراین عدالت مرتبهای از هدف است. مرتبه دوم این است که برای مردم امکان عبادت بیشتر فراهم شود، و عبادت کنند تا به مراتب قرب بیشتر و کمال انسانی بیشتر نائل شوند، و آن رحمتی را از خدا دریافت کنند که هیچ موجود دیگری جز خداپرستان لیاقت دریافتش را ندارند.
روشن است که هدف خداوند با هدف فرعونیان در مقابل هم قرار میگیرند. هدف الهی «قیام الناس بالقسط» است، اما آنها که در مقابل خدا پرچم بلند کردند و میخواستند با خدا معارضه کنند، هدفشان این بود که خود مسلط و معبود شوند و همه تابع آنها باشند. پس به جای عبادت خدا، میگویند: انا ربکم الاعلی. به جای اینکه تلاش کنند که هر کسی به عدالت به سهم خداپسند خودش برسد، به دنبال این هستند که هر چه خود میگویند، هر اندازه خود تعیین میکنند، و به هر کس خود اجازه میدهند، برسد. در مقابل این افساد، اصلاح خداوند و پیامبران است. حضرت شعیب به قومش میفرمود: إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ .[۶] حضرت سیدالشهداسلاماللهعلیه فرمودند: إنما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی؛ قیام من برای اصلاح در میان امت جدم است. در مقابل افساد آنها، مؤمنان طالب اصلاحاند. در مقابل پرستش بتهای سنگی و گوشتی، پرستش خدای یگانه؛ یعبدوننی لایشرکون بی شیئا، و در مقابل زورگویی و سلطهجویی، تابع حق بودن و قانع شدن به حدود و حقوق؛ چیزی که اراده الهی به آن تعلق گرفته و شکل کاملش به وسیله انبیا ابلاغ شده است.
پی نوشت:
[۱]. قصص، ۸۳.
[۲]. اذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی.
[۳]. بقره، ۲۲۹.
[۴]. حدید، ۲۵.
[۵]. نور، ۵۵.
[۶]. هود، ۸۸.
کد خبر 5767158 فاطمه علی آبادیمنبع: مهر
کلیدواژه: مقام معظم رهبری قرآن کریم قرآن مصر هندوستان آیت الله مصباح یزدی ایران کریم مجتهدی کتاب امام خمینی حج تمتع 1402 انقلاب قرآن کریم احمد ابوالقاسمی انقلاب اسلامی ایران نشست علمی هیات مذهبی علی لاریجانی درس اخلاق مهرواره هوای نو برای رسیدن ا ف ی ال أ ر ض رسیدن به هدف بنی اسرائیل کار رفته برتری طلبی حق خودش بر دیگران برنامه ها هدف متوسط سهم خودش انسان ها سیاست ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۹۲۶۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معرفی جان سختترین خودروها در جهان (+عکس)
در ایران به دلیل قیمت بسیاری بالای خودروها، یک خودرو صفر کیلومتر حداقل باید ۲۰ سال یا یک میلیون کیلومتر کار کند تا دیگر از چرخه خرید و فروش خارج شود. اما در بازارهای جهانی اوضاع کاملا متفاوت است.
۷. تویوتا کمریکارکرد متوسط: ۳۷۱ هزار کیلومتر
به گزارش پدال، تویوتا کمری به عنوان یکی از محبوبترین و پرفروشترین خودروهای سدان در بازار جهانی شناخته میشود. یکی از دلایل اصلی محبوبیت این خودرو، دوام و پایایی بینظیر آن است..
درست است که مالکان ایرانی از یک تویوتا کمری حداقل ۱.۵ تا ۲ میلیون کیلومتر استفاده میکنند و بعد به فکر فروش آن میافتند اما در بازارهای جهانی عمر مفید این خودرو بعد از رسیدن به کارکرد ۳۷۱ هزار کیلومتر به پایان میرسد. البته رسیدن به این کارکرد به معنای این نیست که دیگر نتوان از خودرو استفاده کرد بلکه به این معنی است که مالک باید هزینههایی برای اوورهال خودرو انجام پرداخت کند.
۶. فورد F-150کارکرد متوسط: ۳۷۵ هزار کیلومتر
فورد F-150 یک پیکاپ پرفروش و محبوب در بازار آمریکا و برخی دیگر از بازارهای جهانی است. این خودرو دارای ویژگیهای متعددی است که به محبوبیت بینظیرش منجر شده است. F-150 قابلیت حمل بار تا یک تن و کشش تریلر تا ۵.۸ تن را دارد.
F-150 یکی از پرفروشترین و محبوبترین پیکاپهای دنیا است. این خودرو از طراحی قدرتمند و عضلانی برخوردار است و میتواند بار و وزن زیادی را تحمل کند. به همین علت از این خودرو بیشتر برای کار استفاده میشود.
۵. شورلت تاهوکارکرد متوسط: ۴۰۲ هزار کیلومتر
تاهو نیز یکی دیگر از خودروهای آمریکایی است که در لیست جان سختترین خودروها حضور دارد. این SUV فول سایز بیشتر در بازار آمریکا خرید و فروش میشود و جزو خودروهایی است که افت قیمت نمونه دست دوم آن به صفر کیلومتر بسیار کم است.
اولین نسل تاهو در سال ۱۹۹۲ معرفی شد و به عنوان جایگزین مدلهای بلیزر و سابربان شورلت شناخته میشود. طی سالهای متمادی، تاهو نسخههای متعددی را از سر گذرانده و به یکی از محبوبترین SUVهای بازار آمریکای شمالی تبدیل شده است.
۴. نیسان پاترول
کارکرد متوسط: ۴۰۷ هزار کیلومتر
اولین نسل پاترول در سال ۱۹۵۱ معرفی شد و در بسیاری از بازارها به عنوان یک خودروی تفریحی و آفرود محبوب بود. طی سالهای متمادی تبذیل به یکی از محبوبترین خودروهای شاسیبلند در بازارهای خاورمیانه و آفریقا تبدیل شده است.
نسل جدید پاترول در سال ۲۰۱۰ معرفی شد که با طراحی جدید و امکانات پیشرفتهتر، محبوبیت این خودرو را افزایش داد. پاترول به دلیل موتورهای قدرتمند، سیستم انتقالقدرت چهار چرخ و امکانات آفرود پیشرفته، در مناطق صحرایی و بیابانی عربستان و خاورمیانه بسیار مورد توجه است.
۳. تویوتا توندراکارکرد متوسط: ۴۱۳ هزار کیلومتر
یکی دیگر از جان سختترین خودروها تویوتا توندرا است. اولین نسل توندرا در سال ۱۹۹۹ معرفی شد و جایگزین مدل T100 تویوتا شد. طراحی و مشخصات توندرا برای بازار آمریکای شمالی و رقابت با پیکاپهای پرفروش این منطقه مانند فورد F-150 درنظر گرفته شده است.
نسل دوم این خودرو در سال ۲۰۰۷ و نسل سوم در سال ۲۰۱۳ معرفی شدند که با طراحی و امکانات بهروز شده به محبوبیت بیشتری دست یافتند.
۲. تویوتا لندکروزکارکرد متوسط: ۴۵۰ هزار کیلومتر
میتوان گفت لندکروز محبوبترین و معروفترین محصول تویوتا است که سالیان سال است در نقاط مختلف جهان از جمله کشورهای طرفداران پر و پا قرصی دارد. شاید تعجب کنید که ۴۵۰ هزار کیلومتر برای لندکروز کارکرد بسیار پایینی محسوب شود اما همانطور که پیشتر اشاره شد، رسیدن به این کارکرد به این معنا نیست که خودرو غیرقابل استفاده میشود بلکه به این معناست که خودرو بیش از پیش نیاز به رسیدگی دارد.
این خودرو از دهه ۱۹۵۰ تاکنون تولید میشود و به یک افسانه در صنعت خودرو تبدیل شده است. در امارات متحده عربی به دلیل شرایط آب و هوایی ویژه و نیاز به خودروهای قوی برای آفرود، لندکروز بسیار مورد استقبال قرار گرفته است
۱. تویوتا سکویاکارکرد متوسط: ۴۷۷ هزار کیلومتر
تویوتا به عنوان یکی از پیشگامان صنعت خودرو، همواره بر ساخت محصولاتی با کیفیت بالا و دوام زیاد تمرکز داشته است پس چندان عجیب نیست که رتبه اول لیست سخت جانترین خودروها را یک تویوتا تصاحب کرده باشد. از تویوتا سکویا در اکثر منابع به عنوان با دوامترین خودروی دنیا یاد میشود. بررسیها نشان داده که مالکان این خودرو تقریبا نیم میلیون کیلومتر را بدون هیچ گونه خرج اضافی پیمودهاند.
البته واضح است که در صورت استفاده مناسب از این خودرو میتوانید چندین میلیون کیلومتر را با هزینههای نگهداری معقول بپیمایید. جالب است بدانیدسکویا یک گونه درخت غولپیکر و قدیمی است که در مناطق کوهستانی غرب آمریکا رشد میکنند.
این درختان به طور طبیعی توانایی بسیار بالایی برای دوام و بقا دارند. احتمالا انتخاب این نام برای این خودرو اشاره به ویژگیهای مشترک بین دوام و عمر طولانی سکویاها و قابلیت های دوام و قابلیت اطمینان خودروهای تویوتا است.
کانال عصر ایران در تلگرام